ریحانه خانمریحانه خانم، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 1 روز سن داره

نازنین دخترم

...

دیروز با ریحانه خانوم و داداش هادی و بقیه رفتیم اصفهان خونه ی خاله ی بابایی تا آخر شب هم اونجا بودیم !!! الان نی نی داره زیر میز با سیمای کامپیوتر  ور میره و شیطونی میکنه عزیزم تندتر میره جلو خانوم کوچولو رفته بود زیر صندلی تازه از اون زیر درش اوردم داداش هادی جونم طبق معمول داره فوتبال بازی می کنه!!!  
21 بهمن 1390

شعرکودکانه

مورچه و دوستش مورچه داره می بافه با نخ زرد و یشمی برای دوستِ خوبش یه شالِ گرمِ پشمی ریخته کنارِ دستش صد تا کلافِ کاموا مورچه می گه: «خدایا! تموم می شه تا فردا؟» زرافه دوستِ مورچه فردا می شه سه سالش هر چی براش می بافه تموم نمی شه شا لش   ...
17 بهمن 1390

گل من

سلام ریحانه جونم چند روزیه مامان یه کار خوب میکنه و خودش برات مینویسه دیگه من تهنا نیستم ! اما خب حالا دیگه مامان مینویسه چیا یاد گرفتی و چکارا کردی! من هم برات مینویسم که یه فامیل عاشق کشته مرده ات هستن خانم خانما! اقای هادی خان هم داداش گلتون که عزیز دل عمه اش هم هست خیلی شما رو دوست داره! ریحانه خانم هوای داداشی رو داشته باشی ها! راستی هوای منم داشته باش به آق هادی حسودیم نشه! عمه قربونت بره الهی ...
15 بهمن 1390

سلام

امروز نی نی کوچولوی ما واکسن شش ماهگی شو زد یه خرده هم گریه کرد  الانم گرفته خوابیده!!! ...
13 بهمن 1390

بدون عنوان

سلام ریحانه جونم نمی دونی امروز چقدر ذوق کردم مامان پیام داد بهم که برو وبلاگ ریحانه رو ببین منم اومدم دیدم مامانی اپ کرده برات وایییییییییی کلی ذوقیدم! قربون گوشای کوچولوت برم که گوشواره داره! قررررررربون ریحانه خانم ...
12 بهمن 1390

سلام

دیروز مامانی و بابایی ریحانه جون اونو بردن دکتر و گوشهای کوچولوش رو سوراخ کردن حالا نی نی ما یه جفت گوشواره ی ناز و قشنگ داره!!! ...
12 بهمن 1390
1